بنیتای قشنگمبنیتای قشنگم، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

دختر بی همتای ما

سیزدهمین ماهگرد تولد عروسکم

یکی یک دونه ی مامانی..امروز سیزدهمین ماه تولدت رو هم پشت سر گذاشتی و وارد ماه چهاردهم شدی ولی این بار شب ماهگردت برامون زیاد خوشایند نبود.. چون الان که دارم برات می نویسم تو از 3 شب پیش تب کردی و من مدام بهت شربت استامینوفن می دادم ولی به محض اینکه اثر دارو می رفت دوباره تبت ٣٨ درجه می شد..ولی خدارو شکر امروز بهتری و دیگه تب نداری..مامانی جونم بمیرم برات که دارو سست و بیحالت کرده و اصلا اشتها به غذایی نداری ولی بازم دختر خوبی هستی و بازی می کنی واسه خودت و کم بهانه گیر شدی عزیز دلم..عروسک قشنگم اوایل این ماه شروع به راه رفتن کردی و الان دیگه بدون زمین خوردن می تونی قدم برداری..یاد گرفتی خودت از تخت بیای پایین  و...
25 ارديبهشت 1392

گردش یک روزه در خوانسار و گلپایگان

بنیتای نازم این آخر هفته با باباجون اینا وعمو حشمت اینا یک سفر یک روزه به  گلپایگان و خوانسار رفتیم که خیلی بهمون خوش گذشت..البته سال گذشته هم وقتی دو ماهه بودی اومده بودیم ولی این دفعه گفتیم برای دیدن دشت لاله های واِژگون که فقط توی اردیبهشت ماهه بریم . ساعت 12 ظهر پنجشنبه راه افتادیم ..بابایی هم طبق معمول برات یه جای گرم و نرم درست کرده بود که توی راه راحت باشی و هروقت خواستی بخوابی   نزدیکای خوانسار که رسیدیم یه جا وایستادیم یه استراحتی کردیم و ناهار خوردیم   بعدهم که رفتیم گلستانکوه برای دیدن لاله های واژگون که خیلی خیلی زیبا بودن و برای اولین بار بود که می اومدیم اینج...
21 ارديبهشت 1392

سفر به تهران و 3 تا دندون جدید!

بنیتا جووونم من و تو و بابا امیر روز پنجشنبه وقتی شما یک سال و دو هفته ات بود رفتیم تهران تا هم یک حال و هوایی عوض کنیم و هم چندتا کار کوچیک داشتیم انجام بدیم..همون شب که رسیدیم اول رفتیم خونه عمو نصرت باباییت و اونجا کلی سورپرایز شدیم چون عمو اینا برات یه کیک خوشگل و کادو یک سکه پارسیان به مناسبت تولدت خریده بودن ..اون شب خیلی خوش گذشت و ما همون جا خوابیدیم و فرداش بعد از ناهار رفتیم خونه خودمون.. اینم عکس کیک تولدت که تو به جای فوت کردن شمع همش می خواستی بهش دست بزنی و آخرم انگشتت سوخت و گریه کردی! یه روز هم سه تایی رفتیم خیابون بهار تا برای شما کفش بخریم و از تعجب نزدیک شاخ دربیاریم ..چون قیمت همه وسایلی که برای...
14 ارديبهشت 1392

احوالات بنیتا گل در یک سالگی

دختر قشنگم بنیتای نازم توی این پست می خوام از کارهایی که در یک سالگیت می تونی انجام بدی و علایقت در این روزها بنویسم عزیزم .. کلماتی که تا الان یاد گرفتی و می تونی بگی : مامان ،بابا ،دد ،به به ،نی نی ،تاب ،توپ ،نه ، جملات ساده ای مثله بده و بیا رو می فهمی و انجام می دی  غذاهای مورد علاقت که تازگی ها شروع به خوردنشون کردی : ماکارونی ،دلمه و کلا غذاهای مخلوط مثله لوبیا پلو رو خیلی دوست داری..عاشق ماست ،بستنی ، میوه مخصوصا پرتقال و آب هستی بازی هایی که بلدی :کلاغ پر ،دالی بازی ،اتل متل توتوله ،لی لی حوضک ،توپ  بازی الان یه دندون داری و مثله ما شبها مسواک می زنی!!دست و سر و پات رو می شناسی و م...
1 ارديبهشت 1392
1